جدول جو
جدول جو

معنی واخوان کردن - جستجوی لغت در جدول جو

واخوان کردن
(دَ)
مقابلۀ مسوده با اصل. مطابقه. معارضه. رجوع به مقابله کردن و واخوان شود، دوباره خواندن. (از یادداشتهای مؤلف) ، قپانی را با قپان دیگر درست و راست کردن. (از یادداشتهای مؤلف)
لغت نامه دهخدا
واخوان کردن
دوباره خواندن، مقابله مسوده با اصل (نوشته کتاب و غیره) مطابقه کردن، قپانی را با قپان دیگر درست و راست کردن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(حَ بَ)
مصادره. (منتهی الارب). جریمه گرفتن. دریافت خسارت:
بگربه ده دل و عکه سپرز و خیم همه
وگر یتیم بدزدد بزنش و تاوان کن.
کسائی.
هلاهل است خلاف خدایگان عجم
بجز بجان نکند مر چشنده را تاوان.
عنصری.
رجوع به تاوان و سایر ترکیبات آن شود.
، مجازاً، عیب گرفتن:
تا ندانی کار کردن باطلست از بهر آنک
کار بر نادان و عاجز بخردان تاوان کنند.
ناصرخسرو.
و خورشید عارض نورگسترش روشنی بر ماه دوهفته تاوان میکرد. (تاج المآثر)
لغت نامه دهخدا
(اَ شُ دَ)
گول زدن. فریفتن. چاپلوسی کردن. بدروغ و ریا سخنی گفتن یا کسی را ستودن
لغت نامه دهخدا
(ضِ شُ دَ)
واژگون کردن. وارونه کردن. باژگون کردن. معکوس ساختن
لغت نامه دهخدا
تصویری از وارون کردن
تصویر وارون کردن
واژگون کردن سرنگون ساختن، دیگرکون کردن تغییر دادن
فرهنگ لغت هوشیار